English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9070 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
minuteman U داوطلبانی که متعهد بودند بمحض احضار حاضر بخدمت نظام شوند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
active حاضر بخدمت
Those who attended the meeting. U کسانیکه در جلسه حاضر بودند
draftee U احضار شده به خدمت نظام
colour U انتخاب رنگهایی که در حال حاضر در تصویر استفاده می شوند
colours U انتخاب رنگهایی که در حال حاضر در تصویر استفاده می شوند
asynchronous U ارسال داده بین وسایلی که مط ابق با ساعت نیستند و هر وقت آماده بودند ارسال می شوند
back gear U یک رشته چرخ دنده که به پایه نظام ماشین تراش وصل می شوند
storage U فضای موقت حافظه برای داده هایی که در حال حاضر پردازش می شوند
back gear shaft U محور چرخ دنده هایی که به پایه نظام ماشین تراش متصل می شوند
gurantee U عبارت از ان است که دولت یا دولتهایی طی معاهدهای متعهد شوند که انچه را قادر باشند جهت انجام امر معینی انجام دهند
marxist economics U نظام اقتصادی که در ان افکارکارل مارکس و طرفدارانش مد نظر است و بر اساس ان استثمار نظام سرمایه داری سرانجام کارگران را فقیرخواهد ساخت و عاقبت بحرانهای اقتصادی و سقوط نظام سرمایه داری را بوجودخواهد اورد
prepare for action U حاضر به عملیات شدن حاضر به تیر کردن
upon U بمحض
as soon as U بمحض اینکه
at sight U بمحض رویت
shifted U جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند
shift U جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند
shifts U جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند
iimmediately he saw me U بمحض اینکه مرا دید
the instant i saw him U بمحض اینکه اورا دیدم
optical U فرآیندی که اجازه میدهد حروف چاپی یا نوشته شده به صورت نوری تشخیص داده شوند و به کد قابل خواندن توسط ماشین تبدیل شوند که وارد کامپیوتر می شوند به کمک حرف خوان نوری
saddle bag U خورجین [اینگونه قالیچه ها بصورت قرینه بافته می شوند.گاه مجزا بوده و سپس به یکدیگر متصل می شوند و یا بصورت یک تکه که در وسط ساده است بافته می شوند.]
citations U احضار احضار به بازپرسی
citation U احضار احضار به بازپرسی
repeal U احضار کردن احضار
repeals U احضار کردن احضار
reemploy U دوباره بخدمت خواندن
muster out U بخدمت خاتمه دادن
lay off U بخدمت خاتمه دادن
handyman U شخص اماده بخدمت
handymen U شخص اماده بخدمت
serviced U درخت سنجد وابسته بخدمت
service U درخت سنجد وابسته بخدمت
transponder U دستگاه گیرنده یااداری که بمحض دریافت مخابرهای بطور خودکار ان را جواب میدهد
transpondor U دستگاه گیرنده یااداری که بمحض دریافت مخابرهای بطور خودکار ان را جواب میدهد
imprest U وادار بخدمت لشکری یادریایی کردن
impressmeat U مصادره وادارسازی بخدمت لشکری یادریایی
sequential U داده یا دستوراتی که به ترتیب پردازش می شوند , به ترتیبی که دستیابی می شوند
trafficked U نرخ پیام هایی که وارد صف می شوند در برابر آنهایی خارج می شوند در یک زمان مشخص
overlay U بخشهای کوچک برنامه بزرگ که در حافظه بار می شوند در صورت لزوم و اجرا می شوند
overlaying U بخشهای کوچک برنامه بزرگ که در حافظه بار می شوند در صورت لزوم و اجرا می شوند
trafficking U نرخ پیام هایی که وارد صف می شوند در برابر آنهایی خارج می شوند در یک زمان مشخص
overlays U بخشهای کوچک برنامه بزرگ که در حافظه بار می شوند در صورت لزوم و اجرا می شوند
traffic U نرخ پیام هایی که وارد صف می شوند در برابر آنهایی خارج می شوند در یک زمان مشخص
traffics U نرخ پیام هایی که وارد صف می شوند در برابر آنهایی خارج می شوند در یک زمان مشخص
activity U روش سازماندهی محتوای دیسک به طوری که فایلهایی که بیشتر استفاده می شوند زودتر بار شوند
activities U روش سازماندهی محتوای دیسک به طوری که فایلهایی که بیشتر استفاده می شوند زودتر بار شوند
dress left U از چپ نظام یا از راست نظام
batch processing U سیستم پردازش داده ها که در آن اطلاعات در دسته هایی جمع آوری می شوند و سپس در یک ماشین اجرا می شوند
routines U توابعی که فراخوانی یا پردازش می شوند و وقتی ماشین یا سیستمی خراب میشود توسط کاربر استفاده می شوند
routinely U توابعی که فراخوانی یا پردازش می شوند و وقتی ماشین یا سیستمی خراب میشود توسط کاربر استفاده می شوند
routine U توابعی که فراخوانی یا پردازش می شوند و وقتی ماشین یا سیستمی خراب میشود توسط کاربر استفاده می شوند
stacked U ذخیره سازی تعدادی کار که باید در پشته پردازش شوند و یکی پس از دیگری به طور خودکار اجرا شوند
stacks U ذخیره سازی تعدادی کار که باید در پشته پردازش شوند و یکی پس از دیگری به طور خودکار اجرا شوند
stack U ذخیره سازی تعدادی کار که باید در پشته پردازش شوند و یکی پس از دیگری به طور خودکار اجرا شوند
detect U سیستم کد گذاری که اجازه میدهد خطاهای حین ارسال تشخیص داده شوند ولی آن قدر پیچیده نیستند تا تصحیح شوند
detecting U سیستم کد گذاری که اجازه میدهد خطاهای حین ارسال تشخیص داده شوند ولی آن قدر پیچیده نیستند تا تصحیح شوند
detected U سیستم کد گذاری که اجازه میدهد خطاهای حین ارسال تشخیص داده شوند ولی آن قدر پیچیده نیستند تا تصحیح شوند
detects U سیستم کد گذاری که اجازه میدهد خطاهای حین ارسال تشخیص داده شوند ولی آن قدر پیچیده نیستند تا تصحیح شوند
ends U حرکت داده به چپ یا راست درکلمه بیتهایی که از مرز کلمه بیرون قرار بگیرند نادیده گرفته می شوند و با صفر جانشین می شوند
ended U حرکت داده به چپ یا راست درکلمه بیتهایی که از مرز کلمه بیرون قرار بگیرند نادیده گرفته می شوند و با صفر جانشین می شوند
end U حرکت داده به چپ یا راست درکلمه بیتهایی که از مرز کلمه بیرون قرار بگیرند نادیده گرفته می شوند و با صفر جانشین می شوند
saturated colour U که روی ویدیو خوب نشان داده نمیشوندوممکن است باعث اختلال شوند یا روی صفحه پخش شوند
VDUs U ترمینال صفحه نمایش و صفحه کلید که متن و گرافیک دیده می شوند و اطلاعات وارد می شوند
VDU U ترمینال صفحه نمایش و صفحه کلید که متن و گرافیک دیده می شوند و اطلاعات وارد می شوند
vdt U ترمینال صفحه نمایش و صفحه کلید که متن و گرافیک دیده می شوند و اطلاعات وارد می شوند
that woman was in keeping U ان زن رانشانده بودند
they were filfty at the outsid U پنجاه تن بودند
commandeer U وارد بخدمت اجباری کردن برای ارتش برداشتن مصادره کردن
commandeered U وارد بخدمت اجباری کردن برای ارتش برداشتن مصادره کردن
commandeers U وارد بخدمت اجباری کردن برای ارتش برداشتن مصادره کردن
commandeering U وارد بخدمت اجباری کردن برای ارتش برداشتن مصادره کردن
we were U ایشان بودند ما بودیم
he was meant for a soldier U او برای سربازی در نظرگرفته بودند
They were all alike. U همه آنها یکی بودند.
they attended the king U ایشان درخدمت پادشاه بودند
Burglars have broken in. U دزد ها [با زور] آمده بودند تو.
postulant U نامزد جدید نامزد ورود بخدمت کلیسا
the price was not reasonable U بهای گزافی بران گذاشته بودند
The jewels were laid out beautifully. U جواهرات رابطرز زیبایی چیده بودند
subroutine U تعداد دستورات کامپیوتر در برنامه که در زمان فراخوانی می شوند و تا خاتمه کنترل می شوند و پس از فراخوانی کنترل به دستور بعدی می رود
There they were in all their finery. U آنجا آنها در تمام زر و زیور خود بودند.
She did not show any interest in my problems, let alone help me. U مشکلاتم برای او [زن] بی اهمیت بودند گذشته از کمک به من.
They were all dreesd in black. U تمام آنها لباس سیاه پوشیده بودند
The waves were mountain - high . U موجها با ندازه یک کوه بودند ( خیلی بلند )
The soldier had been blinded in the war . U چشم های سرباز درجنگ کور شده بودند
the boxes were nested U جعبه ها یکی در توی دیگری قرار گرفته بودند
The [main] protagonists in the colonial struggle were Great Britain and France. U بریتانیا و فرانسه سردمداران [اصلی] در مبارزه مستعمراتی بودند.
therianthropic U وابست به موجوداتی که نیمی انسان ونیمی جانور بودند
the room was seated for 00 U جای سدکرسی دران خانه تهیه کرده بودند
They were dressed all in black. U همه آنها لباس تمام سیاه پوشیده بودند
guarantors U متعهد
guarantor U متعهد
warranty U متعهد
guaranty U متعهد له
warranties U متعهد
surety U متعهد
warrantor U متعهد
warrantee U متعهد له
underwriters U متعهد
warranter U متعهد
subscribers U متعهد
subscriber U متعهد
underwriter U متعهد
committed [to] <adj.> U متعهد [به]
sureties U متعهد
obligee U متعهد له
promisee U متعهد له
promiser U متعهد
obligator U متعهد
promisor U متعهد
obligor U متعهد
anti federalist U اشخاصی که درسال 88-7871 مخالف اساس حکومت امریکا بودند
reveals U نمایش اطلاعاتی که پنهان شده بودند پس ازاینکه شرط برقرار شد
The people wondered how the contraption worked. U مردم در شگفت بودند که این ابتکار چگونه کار می کرد.
reveal U نمایش اطلاعاتی که پنهان شده بودند پس ازاینکه شرط برقرار شد
revealed U نمایش اطلاعاتی که پنهان شده بودند پس ازاینکه شرط برقرار شد
to be too poor to afford a telephone line بیش از اندازه تهیدست بودند که بتوانند یک خط تلفن تهیه بکنند.
bubble sort U روش مرتب کردن که در آن مرتب جفت جفت داده ها عوض می شوند تامرتب شوند
pledges U متعهد کردن
federate U متعهد کرد
plight U متعهد کردن
professed U متعهد مدعی
guarantee U ضامن متعهد
federated U متعهد کرد
federating U متعهد کرد
pledge U متعهد کردن
guarantors U کفیل متعهد
pledged U متعهد کردن
guarantor U کفیل متعهد
pledging U متعهد کردن
guarantees U ضامن متعهد
guaranteed U ضامن متعهد
stalwart <adj.> U با وفا [متعهد]
engage U متعهد کردن
plight U متعهد شدن
non-aligned U غیر متعهد
engage U متعهد شدن
engages U متعهد کردن
engages U متعهد شدن
to bind U متعهد ساختن
nonaligned U غیر متعهد
bailee U ضامن و متعهد
federates U متعهد کرد
self- U حلقهای که هر محل یا دستیابی ثبات را در حین اجرا به محلی که بودند بر می گرداند
rows U 1-خط حروف چاپ شده یا نمایش داده شده . 2- خط افقی در کارت پانچ , اعداد در ردیفها نمایش داده می شوند و نه در ستونها. هر ورودی با یک ردیف نقط ه جدا می شوند
row U 1-خط حروف چاپ شده یا نمایش داده شده . 2- خط افقی در کارت پانچ , اعداد در ردیفها نمایش داده می شوند و نه در ستونها. هر ورودی با یک ردیف نقط ه جدا می شوند
rowed U 1-خط حروف چاپ شده یا نمایش داده شده . 2- خط افقی در کارت پانچ , اعداد در ردیفها نمایش داده می شوند و نه در ستونها. هر ورودی با یک ردیف نقط ه جدا می شوند
citations U احضار
vocations U احضار
vocation U احضار
citation U احضار
summonses U احضار
summonsing U احضار
summoning U احضار
recalling U احضار
calling U احضار
summons U احضار
convocations U احضار
convocation U احضار
summonsed U احضار
engages U نامزدکردن متعهد کردن
engage U نامزدکردن متعهد کردن
guaranteed U تکفل کردن متعهد له
release from the obligation U ابراء ذمه متعهد
guarantees U تکفل کردن متعهد له
guarantee U تکفل کردن متعهد له
nonalignment U کشور غیر متعهد
bind U متعهد وملزم ساختن
binds U متعهد وملزم ساختن
eyestrings U ضمائم چشمی که سابقا معتقد بودند هنگام کوری ومرگ از هم گسیخته می گردد
The prisoners of the terrorist militia were detained under inhumane conditions. U زندانیان گروه شبه نظامی تروریستی در شرایط غیرانسانی بازداشت شده بودند.
blasts U آزاد کردن بخش هایی از حافظه که قبلاگ اختصاص داده شده بودند
blast U آزاد کردن بخش هایی از حافظه که قبلاگ اختصاص داده شده بودند
The singer and his staff commandeered the entire backstage area. U خواننده و کارکنانش تمام پشت صحنه را برای خود اشغال کرده بودند.
gage U شرط بستن متعهد شدن
Can I pin you down to that? U شما را به این متعهد بکنم؟
pledged U متعهد شدن التزام دادن
pledging U متعهد شدن التزام دادن
oblige U متعهد شدن لطف کردن
obliged U متعهد شدن لطف کردن
pledges U متعهد شدن التزام دادن
i undertake to pay that sum U متعهد میشوم که ان مبلغ رابپردازم
pledge U متعهد شدن التزام دادن
obliges U متعهد شدن لطف کردن
warning sign U علامت احضار
invocation U حکم احضار
invocations U حکم احضار
ban U اگهی احضار
banning U اگهی احضار
countermanding U احضار کردن
summoner U احضار کننده
invokes U احضار کردن
invoked U احضار کردن
invoke U احضار کردن
evoke U احضار کردن
evokes U احضار کردن
evoking U احضار کردن
vouch U احضار کردن
impeached U احضار نمودن
Recent search history Forum search
2New Format
1وقتی انسانها بر اساس دارایی اشان ارزیابی می شوند
1An evaluation is an assessment, as systematic and impartial as possible, of a project, program or policy. It focuses on expected and achieved accomplishments
4express, overexpression
4express, overexpression
4express, overexpression
4express, overexpression
1But it’s remarkable how, once you’ve committed to something, these things tend to work out in the end.
2In the Introduction to this book the speed of modern computers was cited as countering the need for some of the early work that was done to make best use of the woefully slow and memory-deficient comp
2معنی اسم تیتان چیست؟
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com